۱۹.کربلا
شنبه ۳۱ شهریور ۹۷
/
بازدید : ۲۸۷
حدودا 6 سال پیش که از سفر حج عمره برگشته بودم،
میپرسیدند:"چطور بود؟"
زبان حالم این دو بیت شعر بود:
"در بین الحرم دویده ام
صفا و مروه دیده ام
هیچ کجا برای من
کرب و بلا نمیشود، ای دوست!"
حدودا 6 سال پیش که از سفر حج عمره برگشته بودم،
میپرسیدند:"چطور بود؟"
زبان حالم این دو بیت شعر بود:
"در بین الحرم دویده ام
صفا و مروه دیده ام
هیچ کجا برای من
کرب و بلا نمیشود، ای دوست!"
میگفت زنی را میشناسم که موهایش را خیلی وقت است نمیبافد
گفتم: از دخترکی خبر نداری که خیلی وقت است که موهایش را کوتاه نگه میدارد
نکند حسرت بخورد از دستانی که موهای بافته اش را باز نمیکند
آنها را نوازش نمیکند
و دوباره نمیبافدشان.
دخترک میترسد...
تو بیشتر از هر کسی منو باور داری
حتی بیشتر از خودم...
و من بیش از عشق محتاج باور توام.