۲۵.خداحافظ رفیق
پنجشنبه ۱۹ ارديبهشت ۹۸
/
فرمانده گردانمون بود ،
خدارحمتش کنه؛ شهید شد ،
میگفت اگه تو یه شهر همه دنبال منافع خودشون باشن اون شهر میشه جنگل ! هرکسی چنگ میندازه تو سفره بغل دستیش برای یه لقمه بیشتر !
میگفت اما جبهه برعکسه، هرکی بیاد توش باید اول ساک منافعش رو بزاره زمین و جونش رو بگیره کف دستش. برای همین جبهه عین یه باغ ، پرنده درست میکرد ، این پرنده ها هم با این سنگرها یه بهشت ساخته بودن،
وقتی داشت شهید میشد گفت: این دنیای جنگلی بمونه دست اهلشُ، این بهشتِ باصفا هم مفتِ چنگِ ما !
اینُ گفتُ چشماش رو بست ...
جنازه ش هم همونجا موند ،
زیر اون آتیش ،
جنازه خیلی ها جاموند ...
#خداحافظ_رفیق
حال داری گوش کن...
دریافت
دنیا بمونه دستِ اهلش
2.12 مگابایت
خداحافظ رفیق _دنیا